امروزه در تمامی مراکز آموزشی کشور در سطح دبیرستان و راهنمایی سوال اصلی هر نوجوان از خود ، این است که درس بخونیم برای چی؟ پاسخ به این سوال می تواند در امر انتخاب مسیر تحصیلی و آموزشی فرد اثر بگذارد بنابراین می توان اینطور برداشت کرد که علم در مسیر ثروت می باشد زیرا دانش آموزان ما یاد میگیرند با توجه به مسیر های آموزشی که درامد زا هستند مسیر تحصیلی خود را انتخاب کنند.
آموزش

برای تحقیق گفته های بالا نگاهی به تعداد شرکت کنندگان آزمون سراسری بیندازیم متوجه می شویم که بسیاری از داوطلبان رشته تجربی را انتخاب می کنند که مسیر شغلی نسبتا پر درامدی خواهد داشت لذا با اطمینان خوبی می توان نتیجه گرفت بسیاری از داوطلبان فارغ از نگاه علمی به مسیر اموزشی اینده خود ان را با توجه به درامد زایی که خواهد داشت انتخاب می کنند.
بنابراین می توان پاسخ سوال مطرح شده را علم در مسیر ثروت دانست.
تولید ثروت از طریق علم در نگاه ملی
امروزه علم به همراه رشد فناوری در هم امیخته شده است و میتوان اینطور بیان کرد که رشد و توسعه علمی کشور منجر به توسعه فناوری های پیشرفته و تولید ثروت در تمامی زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور می شود. بنابراین این سوال مطرح می شود که آیا دست یافتن به جایگاه اول علمی در خاورمیانه برای کشور منجر به افزایش تولید ناخالص ملی میگردد؟ همانطور که در جوامع غربی و آمریکا مشاهده می شود دست یافتن به ارزش های علمی بزرگ برای آن ها منجر به افزایش تولید ناخلص ملی شده است.
شاخص عملکرد رقابتی

شاخص (CIPI) که به عنوان شاخص عملکرد رقابتی شناخته می شود توسط (UNIDO) گزارش می شود که خود این شاخص دارای چهار زیر شاخص است. دو تا از این زیر شاخص ها میزان توسعه ی صنعتی و صادراتی کشور را اندازه می گیرند و دو زیر شاخص دیگر سطح نوآوری یک کشور که ارتباط چشمگیری با علم و آموزش دارد را اندازه می گیرند. به طور کلی این شاخص بیان می کند که یک کشور در مسیر ورود به حوزه فناوری و تکنولوژی نوین تا چه اندازه فعال بوده است. که با توجه به رتبه بندی این شاخص، امریکا در رتبه نخست قرار گرفته و ایران با رتبه ای بیشتر از 50 بالاتر از عربستان در این رتبه بندی جا دارد.
با توجه به شاخص مطرح شده و همچین موضوع مطرح شده در آغاز، می توان بدین صورت برداشت کرد که در نگاه ملی اموزش منجر به توسعه فناوری و تکنولوژی های پیشرفته می شود و این خود نه تنها باعث کم شدن تقاضا برای واردات فناوری می شود بلکه از طریق مسیر های مختلف منجر به درآمدزایی و افزایش تولید ناخالصی کشور خواهد شد. بنابراین در نگاه ملی جدال بین مسیر های آموزشی برای کسب فناوری های پیشرفته وجود دارد .
مهم ترین علت برای جنگ جهانی سوم چه می تواند باشد علم یا ثروت ؟
بشر در دنیای پیشرفته قرن ۲۱ با موضوعات علمی پیشرفته و پیچیده ای روبرو شد. از این موضوعات علمی جدید می توان به هوش مصنوعی اشاره کرد. با پیشرفت علم و دانش روز افزون، بشر مباحث علمی نوینی نظیر هوش مصنوعی را مطرح کرد. بنابراین در پشت روی هوش مصنوعی، علم و دانش قرار دارد. الون ماسک، مدیرعامل و مدیرفنی در اسپیس اکس و مدیرعامل و طراح محصول در تسلا موتورز، بیان می کند که جدال بر سر موضع اموزش و علم هوش مصنوعی می تواند منجر به جنگ جهانی سوم شود. وی بیان می کند که نگرانی در مورد فناوری های جدید نظیر هوش مصنوعی بسیار جدی تر از تهدیدات هسته ای کره شمالی می باشد.
قدرت و ثروت

ماسک علت نگرانی خود را این گونه بیان می کند که :توسعه سلاح هایی که با استفاده از از تکنولوژی و فناوری های نوین می تواند به صورت خودکار منجر به فجایع مرگ بار شود و این امکان را می دهد تا درگیری های مسلحانه در ابعادی بزرگ تر و زمانی کمتر از انچه تاکنون بشر تجربه کرده است رخ بدهد .
اینجا این موضوع مطرح می شود، کشوری که بتواند توسعه فناوری چشمگیری داشته باشد خواهد توانست به عنوان جلودار و پرچم دار جهان عرصه را در دست بگیرد و این قدرت می باشد، که مفهوم دیگر قدرت همان ثروت است در واقع کشوری که قدرت بالایی داشته باشد ثروت بیشتری خواهد داشت. بنابراین در پاسخ به سوال مطرح شده (آموزش در مسیر ثروت یا ثروت در مسیر آموزش؟)، می توان به صراحت گفت که مهم ترین علت جنگ جهانی اینده علم و دانش خواهد بود.
چرا دانشگاه های ما نمی توانند آنگونه که باید ثروت آفرین باشند؟
آن ها که از تضاد علم و ثروت گذشتهاند. مراکز علم و فناوری را در کنار دانشگاهها تاسیس کرده اند تا صنایع و سرمایهگذاران را به خود جذب کنند. ما هنوز در ابتدای این راه هستیم و از آن سو دانشگاههای پیشرو در امر تولید علم و به تبع آن ارائه خدمت اجتماعی مهم – ثروت، امنیت و آگاهی – در تعامل نزدیک با صنایع گام برمی دارند و در یک چرخه دینامیک پویا و نه ایستاتیک و ساکن به تولید و کارآفرینی میپردازند.
چنانچه تولید ثروت با مفاهیم مختلف از مسیر علم در تمام برنامههای استراتژیک یک کشور دیده میشود و همه اجزای سیستم بر مبنای تعاریف و مأموریت هایشان به فعالیت میپردازند. اکنون این سوال مطرح است که این چرخه تولید ثروت از علم یا از منظر ما کارآفرینی یا همان ارتباط صنعت و دانشگاه مناسب است یا خیر؟
مدیریت ناکارآمد و بیهدف، نبود هدف مشخص برای هر دانشگاه در کنار صنایعی که در فضای رقابتی نیستند از جمله مهمترین مسئله هایی است که باید حل شود.
دانشگاههای نسل چهارم، سیاستگذارند

امروزه این موضوع مطرح است که دانشگاه ها فقط مأمور آموزش و پروهش نبوده بلکه باید هدایت جامعه را برعهده داشته باشند و برای مشکلات آن راه حل ارائه دهند.
دانشگاههای تراز اول دنیا به سمت دانشگاههای نسل سوم – کارآفرین- رفتهاند و از این طریق ارتباط و زنجیره بین علم و ثروت را برقرار کردهاند و به فکر حرکت به سوی نسل چهارم دانشگاهی هستند. نسل چهارم دانشگاهها علاوه بر داشتن مأموریتهای گذشته که آموزش، پژوهش و کارآفرینی بود موظف هستند آینده جامعه را تعیین کنند و برایش راهکار داشته باشند.
در واقع این دانشگاهها به سمتی در حرکت هستند که در سیاست گذاریها و تعاملات حوزه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… وارد میشوند. در کشور ما نیز حوزه سیاستهای برنامه توسعه ششم و همچنین نقشه جامع علمی کشور که در حوزه عملیاتی کردن اقتصاد مقاومتی است تأکید دارد دانشگاهها سیاست هایشان را در این راستا وضع و اعمال کنند ولی این که این سیاست ها تا چه اندازه اجرا می شوند جای تأمل دارد.
علم بهتر است یا ثروت
در گذشته علم از ثروت جدا دیده میشد چنانچه ضرب المثل معروف «علم بهتر است یا ثروت» بخوبی گویای این نوع نگرش است؛ اما امروز میدانیم دانشگاهها باید ادامه دهنده زنجیره علم و ثروت باشند. شاید یکی از بهترین راه ها برای تحقق این هدف مراکز کارآفرینی و نوآوری در کنار دانشگاهها شکل گرفته مثلاً در دانشگاه صنعتی شریف، مرکز نوآوری و کارآفرینی موفقی طی سالهای گذشته تاکنون فعالیت میکند و فعالیتهای گستردهای دارد. شرکتهای «دانش بنیان» نمونههای موفقی در صنعت فناوری بایو، نانو و هوا و فضا و… به جامعه ایرانی ارائه دادهاند.
دانشگاهها کم و بیش به این سمت حرکت کردهاند اما این پازل کامل نشده است و به نظر میرسد در نقشه جامع علمی کشور دانشگاهها باید محورگرا یا به عبارتی نقش ویژهای را بپذیرند. مثلاً دانشگاههایی که نزدیک دریا هستند رشتههایی را ارائه بدهند که متناسب با اقلیم دریاست تا با بومیسازی فناوریها این زنجیره را کامل کنند.
چه بسا بحث کارآفرینی در این زنجیره کامل میشود. صنایع مربوط به مناطق مختلف نیاز به متخصصانی دارد که از سوی دانشگاه تربیت میشوند و به چرخه تولید گسیل میکنند در نتیجه اگر دانشگاهها مأموریتگرا شوند و از ارائه رشتهها و برنامههای تکراری پرهیز شود کارآفرینی و سیاستگذاری دور از ذهن نیست.
دانشگاه ها در مسیر اصلی خود نیستند !

همان طوری که می دانیم هدف اصلی همه دانشگاه ها صرفا آموزش نیست. در سالهای گذشته دانشگاههای بزرگ و تراز اول ما به سمت کارآفرینی رفتهاند و مسائل پژوهشی و توسعهایشان در راستای تولید و خلق ثروت از علم بوده اما باید بدانیم که ما به غیر از دانشگاههای تراز اول دانشگاههای دیگری چون آزاد، پیام نور و علمی – کاربردی داریم که هر کدام با هدف خاصی ایجاد شده و توسعه یافتهاند.
اما در پس سالها میبینیم که متأسفانه دانشگاههای ما هیچ یک براساس تعریف خود عمل نکردهاند و همه هدف آموزش را پیش گرفتهاند. لذا به نظر میرسد برای رسیدن به هدف مشترک تولید ثروت از علم یا همان کارآفرینی باید اسناد بالادستی دانشگاهها را به تعریف واقعی خود بازگرداند و مأموریت هر دانشگاه را براساس تعریفش مشخص کند. در نقشه جامع علمی باید مسأله کارآفرینی بخوبی دیده شود تا حرکت به این سمت و رشد این موضوع تسریع یابد.
تحصیلات آکادمیک
در برههای که کشور نیاز به تحصیلات آکادمیک داشت. مجوزهای زیاد و مختلفی داده شده و این نیاز در بازه زمانی خودش پاسخ داده شده اما این نیاز اکنون مرتفع شده است. هرچند دانشگاههای خوب و تراز اول ما هنوز فضای رقابتی دارند و پرمتقاضی هستند اما زمانی که این مجوزها صادرشده بازنگری بصورت دینامیکی وپویا انجام نشده و کنترل کیفی آن هم صورت نگرفته است. خیلی از دانشگاههایی که به لحاظ کیفی رشد نداشتند باید تعطیل، تعدیل یا تا مقطع مشخصی به فعالیت و توسعه ادامه میدادند که متأسفانه این اقدامات صورت نگرفته است.
نتیجه گیری
بهطور مثال هدف تاسیس دانشگاه علمی – کاربردی تولید نیروی متخصص صنعتی یا تربیت تکنیسینهای صنعتی بود که به شدت مورد نیاز کشور است اما مشاهده میکنیم که همین دانشگاهها برای کسب درآمد و حتی به نوعی اشتغال زایی اقدام به برگزاری دورههای تحصیلات تکمیلی میکنند در حالی که هدف این دانشگاه چیز دیگری است به نظر میرسد اگر همه دانشگاههای کشور مأموریت خود را به درستی انجام میدادند ما با انباشت علم مواجه نبودیم و علم به درستی در زنجیره عمل و چرخه صنعت قرار میگرفت تا ثروت و علم در یک مسیر به خوبی پیش بروند.
منبع